×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یادداشتهای یک دیوانه

× باران که بیاید از دست چترها کاری ساخته نیست ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم.چه فرقی میکند عاشق شده ام
×

آدرس وبلاگ من

masih58.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/masih58

بیار تیغ

"  بدون قافیه ماندم ، دل غزل تنگ است " 

چقدر ؛ شاعر این روزگار دل سنگ است

 

بیار تیغ ؛ سرم را بزن که "قطعه" شوم

که سخت بین من و مطلع غزل جنگ است

 

مرا به وعده دریا از این غزل بردند

به برکه ای که فقط آشیان خرچنگ است

 

و شعر آینه اش را نمی برد بر دست

برای اینکه نگاه شما پر از سنگ است

 

همانکه خط سیاهی به روی شعر کشید

بهانه کرد؛ حنای حکیم بی رنگ است

 

قبول کن که همین درد ، درد سنگینم

فقط ، فقط و فقط با غزل هماهنگ است

 

مرا به خال لب دوست بازگردانید

اگر چه بین من و او هزار فرسنگ است

یکشنبه 25 آذر 1386 - 11:47:39 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


کلاغ


خسته ام!


با نان تن داغ تو صبحانه بسازم


صدای هلهله ی بت پرست می آمد


بیار تیغ


گویا دوباره بوی غربت دارد اینجا


دور گناه حلقه زدیم


او هم رفت


افسوس آدمند بلی !! خاک بر سرم


استدلال


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

43004 بازدید

35 بازدید امروز

4 بازدید دیروز

56 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements