×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یادداشتهای یک دیوانه

× باران که بیاید از دست چترها کاری ساخته نیست ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم.چه فرقی میکند عاشق شده ام
×

آدرس وبلاگ من

masih58.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/masih58

سه قطره خون

بدون اينکه خداحافظی کنم ٬ رفتم

و بعد از اين‌همه تکرار... اول خطم

چقدر پشت سرت داد می‌زدم : دختر !

به چشمهای سياهت قسم که بد‌بختم

ولی تو معنی حرف مرا نفهميدی

وفکر کردی اگر رام می‌شدی ٬

سختم ... بود که باز هم برايت غزل عاشقانه بنويسم.

نه ! اصلا هم اينطور نيست.

هنوز هم که هنوز است ٬ هفتم هر ماه

به ياد روسری آبی شما هستم

هنوز هم که هنوز است ٬ خوب يادم هست

که زير پنجره‌ات عــــاشقانه يخ بستم

که شايد آخر شب کوچه را هوس بکنی

و بی جواب نماند تپيدن دستم

درخت ٬ باد ٬

                  خيابان ٬

وباز آن شب هم

بدون اينکه خداحافظی کنم
***************************************************************
خیلی وقت است به پهلو نخوابیده ام.

و از نزديک دستهایت را بو نکرده ام.

شاید تقصیر من بود؛

که تف سر بالا می‌انداختم.

و یا تو که زود باختی،خودت را.

شاید هم تقصیر دربه دری باران در شعرهایت باشد؛نمی دانم.

نان شب چیز کمی نیست.

                          مثل گذشتن از دستهای تو.

خاطره هایی که با هم ساخته بودیم،

روی دستم باد کرده است.

کسی گوشش به این حرفها بدهکار نیست.

                                                 درست مثل گوش تو.

تابستان می آید:

تیر،مرداد،

می پری وسط حرفم:آذر!

اصلاً هم خنده دار نبود.

مگر شهریور همین پارسال باران نبارید؟

یادت هست؟

چقدر به خدا خندیدیم،که دست از سر ما بر نمی داشت.

تمام شد.

به همین سادگی و به همین سختی.

همه چیز تمام شد؛بجز چشمهای تو و شعرهای من.

تازه می فهمم که:"شاعر نبودم،چشمهایت شاعرم کرد."*

تابستان می آید.

درست مثل من که خوابم می آید.

ببخشید؛حواسم نبود.

می خواستم غزل بنویسم:

رسواتر از همیشه به بن بست می رسم

با هر تبر به ریشه به بن بست می رسم

این کوچـــه راه را به من و تو نشان نداد...

اه،از غزل هم بدم آمد.

نمی خواهم به بن بست برسم.

راحتم بگذار.

گفتم که،خوابم می آید

و هنوز هم به پشت می خوابم.                         ....                
یکشنبه 15 مهر 1386 - 2:34:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


کلاغ


خسته ام!


با نان تن داغ تو صبحانه بسازم


صدای هلهله ی بت پرست می آمد


بیار تیغ


گویا دوباره بوی غربت دارد اینجا


دور گناه حلقه زدیم


او هم رفت


افسوس آدمند بلی !! خاک بر سرم


استدلال


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

42980 بازدید

11 بازدید امروز

4 بازدید دیروز

32 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements