×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یادداشتهای یک دیوانه

× باران که بیاید از دست چترها کاری ساخته نیست ما اتفاقی هستیم که افتاده ایم.چه فرقی میکند عاشق شده ام
×

آدرس وبلاگ من

masih58.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/masih58

می گفت جهنم است اینجا ، برگرد

خورشید ، شبی به خانه ی ما سر زد

از غرب ، شبی سرزده آمد ، سرزد

بین ِ خودمان باشد : از آن لحظه به بعد ،

نبض و ضربان ِ قلب ِ من ، بهتر زد

اصلن بگذارید بگویم !  آن شب ...

عقل از سر ِ من پرید ، روحم پَر زد

انگار خدا ، به دست ِ او خواست مرا ...

نه  ... قید ِ مرا به شیوه ای دیگر زد

در تیر ترین ماه ِ خدا یکدفعه

از راه رسید و حرف از آذر زد 

آن روز خدا هم اشتباهی ، روی ِ

اندام ِ فرشته ، صورت ِ دختر زد

وّ بعد خدا سؤالی از خود پرسید :

ـ یک دختر ِ بی غرور هم می ارزد ؟

سه شنبه 8 آبان 1386 - 11:03:53 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


کلاغ


خسته ام!


با نان تن داغ تو صبحانه بسازم


صدای هلهله ی بت پرست می آمد


بیار تیغ


گویا دوباره بوی غربت دارد اینجا


دور گناه حلقه زدیم


او هم رفت


افسوس آدمند بلی !! خاک بر سرم


استدلال


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

43014 بازدید

45 بازدید امروز

4 بازدید دیروز

66 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements